سکوک
نویسه گردانی:
SKWK
سکوک . [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سک . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سکوک . [ س َ ] (ع ص ، اِ) چاه تنگ سر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
صکوک .[ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صک . رجوع به صک شود. || (مص ) درشت و سخت گردیدن گوشت چیزی . (منتهی الارب ).
نوعی ابزار مالی که سرمایهگذار، با خرید آن، در داراییهای مشهود سرمایهگذاری میکند و بر خلاف اوراق قرضهی معمولی، حق دارد از اطلاعات و جزئیات نحوهی ...