اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بصوق

نویسه گردانی: BṢWQ
بصوق . [ ب َ ] (ع ص ) کم شیرترین گوسپندان . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بثوق . [ ب ُ ] (ع مص ) پرآب گردیدن چاه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
بسوق . [ ب َ ] (ع اِ) گوسپنددرازپستان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
بسوق . [ ب ُ ] (ع مص ) بالیدن خرمابن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بالا رفتن شاخه های خرمابن و دراز شدن آنها. (از اقرب الموارد)....
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.