لساه
نویسه گردانی:
LSAH
لساه. (ا.) و آن را اذان الثور و کحلا نیز نامند بجهت آنکه کل آن برنک کحل است ماهیت آن نباتی است با لزوجت و رائحۀ آن شبیه بانجبار و غیر لسان الثور است برک آن عریض مفروش بر روی زمین و مستدیر و در خشونت مانند برک کاوزبان و از میان برک آن شاخی می روید بقدر
ذرعی و بر سر آن کلی سرمئ رنک و فرق میان برک این و برک لسان الثور بآنست که برک این عریضتر و مدورتر در بو شبیه بخیار و لزوجت آن زیاده از لسان الثور و کل آن آویخته بسوی زمین و خام و پخته برک آن را می خورند بخلاف برک و کل لسان الثور که باین اوصاف نیست طبیعت آن
در دوم سرد و تر افعال و خواص آن جهت علل زبان انسان و شتر و غیر آن از حیوانات و بثوری صلب سرخ که ظاهر می کردد بر زبان مانند حب الرمان و آن را حارس می نامند و جهت قلاع و سائر امراض حارۀ دهان و خفقان و حرارت معده نافع مخزن الادویه عقیلی خراسانی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
لسعة. [ ل ُ س َ ع َ ] (ع ص ) سخت رنجاننده مردم را به زبان و عیب کننده : یقال هو لسعة؛ ای قرّاصة للناس بلسانه . (منتهی الارب ).
لسعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِ) گزیدگی . گزش ۞ . لدغة. نهشة.
لثعة. [ ل َ ع َ ] (ع اِ) لب به بن دندان چفسیده . (منتهی الارب ).