مخاضه
نویسه گردانی:
MḴAḌH
جای فرو رفتگی در آب، گودیی روی زمین که با آب پر باشد.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مخاضة. [ م ُ خاض ْ ض َ ] (ع مص ) (از «خ ض ض ») مبایعه کردن با کسی به معاوضة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مخاضة. [ م َ ض َ ] (ع اِ) (از «خ وض ») آب که از وی پیاده و سواره تواند گذشت . ج ، مَخاض ، مَخاوِض ، مَخاضات . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد...