اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوم

نویسه گردانی: DWM
دوم . [ دُ وُ ] (اِ) انگشت چهارم که انگشت بنصر باشد. || پشت . || (ص ) زیردست . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
دوم . [ دُ وُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) دویم .(ناظم الاطباء). دویم که می نویسند خلاف قاعده است چراکه یاء در اخواتش هیچ جا نیست لیکن معهذا د...
دوم . [ دَ ] (ع اِ) ۞ درخت بوی جهودان . و به هندی کوکل است . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). خرمای هندی . (دهار) (ملخص اللغات ). به لغت ...
دوم . [ دَ ] (ع مص ) دوام . همیشگی . پیوستگی . پیوسته بودن . دایمی بودن . همواره بودن . (یادداشت مؤلف ). همیشه بودن . (ترجمان القرآن جرجانی ...
دوم . [ ] (اِخ ) اسم طایفه از ایلات کرد ایران است که تقریباً 200خانوار می شوند و بعضی تخته قاپو و زارع و قسمت دیگرچادرنشین هستند. (از جغرا...
یک دوم . [ی َ / ی ِ دُ وُ / دُوْ وُ ] (اِ مرکب ) نصف . نیم . نیمه . از دو یکی . یک جزء از دو جزء. (یادداشت مؤلف ).
[ شُ ، دُ ]؛ شو دوم (دوم بر وزن بوم) در زبان مارنی به صورت تحت اللفظی به معنای دام شب است که به نوعی از شکار مرغابی اطلاق می شود که در آن از دو چوب ب...
[ وُ ، مِ ]؛ دومِ شیش (دوم بر وزن بوم) در زبان تبری به چوب بلند حدود چهار یا پنج متری و با قطر تقریباً دوازده تا پانزده سانتیمتری گفته می شود که عموما...
لتر دوم . [ ل ُ ت ِ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ۞ فرزند لتراول . پادشاه لرن . مولد حدود 826 م . و وفات 869 م .
ژرژ دوم . [ ژُ ژِ دُوْ وُ ] (اِخ ) نام پادشاه یونان . پسر بزرگ کنستانتین شاه یونان و ملکه ٔسوفی شاهزاده ٔ پروس . مولد سال 1890 م . در تاتوئی .
ژرژ دوم . [ ژُ ژِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (جرج دوم ) پادشاه انگلیس فرزند ژرژ اول . وی بسال 1683 در هانور متولد شد و بسال 1760 م . در کنسینگتن درگذشت .
« قبلی صفحه ۱ از ۱۳ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.