 
        
            فرهنگ
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        FRHNG
    
							
    
								
        حسن امرائی با اختصاص فرهنگ به انسان معتقد است که انسان موجدی منطقی نیست بلکه موجودی فرهنگ است.
فرهنگ را حسن امرائی در کتاب مهندسی سیاست یک قانون و یک قرارداد نمیداند بلکه معتقد است که، فرهنگ فراتر از تمام ضابطهها، موجودیت دارد که بسیاری از قوانین و حتی یک نظام سیاسی به خاطر پاسداشت آن به وجود میآید اما کلیت آن را نمیتوان در قالب قانون گنجاند چون «فرهنگ اصالتا جوشش و کوشش بزرگمنشانهٔ فطرت انسانی، بی هرگونه
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ  از ریشه ٔ ثنگ  ۞  اوستایی  به  معنی  کشیدن  وفرهختن  و فرهنگ ) هر دو مطابق  است  با ادوکات   ۞  و اِدو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِخ ) فرهنج . نام  مادر کیکاوس . (برهان ). رجوع  به  فرهنج  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِخ ) ابوالقاسم  فرهنگ  یکی  از فرزندان  مرحوم  وصال  شیرازی  است  که  با ادوارد برون  ایران شناس  بزرگ  انگلیسی  مکاتبه  و برخور...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه ک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        نگاه کنید به: فرهنگ (شرح جامع)
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ برای فرهنگ تعاریف مختلفی کرده اند، به طور کلی فرهنگ، عبارت است از عقیده، برداشت و تلقی هر انسانی از واقعیات و حقایق عالم و نیز خلقیات فردی و خلق...
                    
										
                 
            
									 
        
            
        
            
										
                
                
                    
											
                        بی فرهنگ . [ ف َ هََ ] (ص  مرکب ) (از: بی  + فرهنگ ) ناپرهیخته . بی عقل  و بی تمیز. (ناظم  الاطباء) : مخالفان  تو بی فره اند و بی فرهنگ معادیان  تو نا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ ور. [ ف َ هََ وَ ] (ص  مرکب ) ادیب . (مهذب  الاسماء) (یادداشت  بخط مؤلف ). فرهنگی . فرهنگ دان . رجوع  به  فرهنگ  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        فرهنگ یاب . [ ف َ هََ ] (نف  مرکب ) فرهنگ دان . که  به  جستجو و پژوهش ، فرهنگ  یابد. که  فرهنگ  و دانش  را جسته  و یافته  باشد. دانا. زیرک  : کز این  ...