اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گسی

نویسه گردانی: GSY
گسی . [ گ َ ] (حامص ) گس بودن . عفوصت . زمختی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گسی . [ گ ُ ] (اِ) مخفف گسیل است . روانه کردن . روانه نمودن و فرستادن . (جهانگیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ).گسیل کردن . || وداع ک...
گسی بنده . [ گ ُ ب َدَ / دِ ] (اِ مرکب ) چاپار. پیک . قاصد : فرستاده را خلعت آراستندپس اسب گسی بندگان خواستند.فردوسی .
گسی کردن . [ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گسیل کردن . فرستادن و روانه کردن کسی بجایی : چون گسی کردمت به دستک خویش گنه خویش بر تو افکندم . رود...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.