اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پریوش

نویسه گردانی: PRYWŠ
پریوش . [ پ َ وَ ] (ص مرکب ) مانند پری . پری وار. چون پری :
گاه به الحان ثناسرای تو باشم
گاه غزل گوی بر بتان پریوش .

سوزنی .


عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
وین همه منصب از آن حور پریوش دارم .

حافظ.


دانم که بگذرد ز سرجرم من که او
گرچه پریوش است ولیکن فرشته خوست .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.