اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ستونه

نویسه گردانی: STWNH
ستونه . [ س ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) حمله کردن شاهین و بحری و اندازه نمودن باز و باشه و امثال آن باشد بجانب باولی ، و باولی جانوری را گویند که بعضی از پر و بال او کنده باشند و در پیش باز و شاهین نو رسانیده و تازه به کار درآورده سر دهند تا به آسانی بگیرد. (برهان ). حمله نمودن و اندازه کردن بحری و شاهین شکاری بجانب شکار خود. (انجمن آرا). || گریز و گریختن و بعربی فرار گویند. (برهان ). گریز و فرار. (انجمن آرا) (آنندراج ). || ستون (پهلوی «ستونک ») ۞ . بمعنی تنه ٔ درخت است . رجوع کنید به ستون . (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). موجه ٔ آب . (برهان ) (آنندراج ) :
دریای دیده را چو بشوید غمت ازآن
تا سقف آسمان برسد هر ستونه ای .

زکی مراغه ای (از رشیدی ).


- ستونه ٔ آسیا ؛ محور. میخی که آسیا و چرخ بر آن میگردد. قطب . قطبه . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ستونه کردن . [س ِ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) موج زدن : سبک زبانه زند ناگه و ستونه کندز تیغ و نیزه ٔ سلطان صفدر آتش و آب . مسعودسعد. || حم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.