اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

غبطة

نویسه گردانی: ḠBṬ
غبطة. [ غ َ طَ ] (ع مص ) آرزو بردن به نیکویی حال کسی بی آن که زوال آن از او خواهد. رشک نمودن و آرزو بردن به حال کسی بی آنکه زوال آن خواهد از وی . (منتهی الارب ). بژهان بردن ؛ یعنی آرزو بردن به نعمت کسی که این چنین نهمت مراد باشد. (مجمل اللغة)... بی آرزوی زوال نعمت از منعم . (صراح ). بژهان بردن . (تاج المصادر بیهقی ). عبارةعن تمنی حصول النعمة لک کماکان حاصلاً لغیرک من غیر تمنی زواله عنه . (تعریفات جرجانی ). || (اِمص ) رشک . (منتهی الارب ). پژهان . (برهان ) (زوزنی ). || نیکویی احوال . با شادمانی . (منتهی الارب ) : بعد ما که در غبطت و شادمانی سه قرن نود وپنج سال روزگار گذرانید. (جهانگشای جوینی ). به خوشدلی و غبطت عزم مراجعت در خدمت او به امضاء رسانیدند.(جهانگشای جوینی ). آن روز در این مشورت در خوشدلی وغبطت به شب رسانید. (جهانگشای جوینی ). || سود : در فروختن آن احتیاط تمام به جای آورد و غبطت و مصلحت مسلمانان و مستحقان زکوة در آن به جای آورد. (تاریخ قم ). و در تداول امروزی گویند: این کار به غبطه ٔ صغار نیست ؛ یعنی به نفع و سود آنان نیست . || رشک بردن بر فقدان چیزی : او را غبطتی و منافستی حاصل آید. (تاریخ بیهقی ).
منگر اندر غبطه ٔ این بیع و سود
بنگر اندر خسر فرعون و ثمود.

مولوی (مثنوی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
غبطة. [ غ ُ طَ ] (ع اِ) دوالی است که اطراف چرم توشه دان بدان استوار دوزند. (منتهی الارب ).
{غُ طِ } رستگاری،سرور شادمانی ،مصلحت، غُبط
qebte این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پژهان pežhâ (پارسی نو) **** فانکو آدینات 09163657861
جانت قبطه . [ ؟ ق َ ؟ ] (معرب ، اِ) گیاهی است . مؤلف دزی گوید: در لاتین سانتوم کاپیتا ۞ و بفرانسه شاردُن رولان یا سان تِت ۞ و از دسته ٔ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.