اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

معاش کردن

نویسه گردانی: MʽAŠ KRDN
معاش کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زندگی کردن :
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد.

حافظ.


روزی ما را به ما نوشته قضا
به پاکی نظر خویش می کنیم معاش .

میرزا جلال اسیر (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.