گفتگو درباره واژه گزارش تخلف داقع نویسه گردانی: DʼQʽ داقع. [ ق ِ ] (ع ص ) آنکه مداق کسب جوید و طلب اندک از معیشت نماید. (منتهی الارب ). الکئیب المهتم . (اقرب الموارد). رجل داقع؛ مردی بادمال . (مهذب الاسماء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود