اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نسپاسی

نویسه گردانی: NSPASY
نسپاسی . [ ن َ ] (حامص مرکب ) ناسپاسی . ناشکری . کافرنعمتی . کفران . ناسپاس بودن :
نشانه ی ْ بندگی شکر است هرگز مردم دانا
ز نسپاسی ز حد بندگی اندر نیاجارد.

ناصرخسرو.


- نسپاسی کردن ؛ ناشکری کردن :
نباید کرد نسپاسی بدین سان
کز او در کار خود گردی پشیمان .

(ویس و رامین ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.