اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اسناف

نویسه گردانی: ʼSNAF
اسناف . [ اِ ] (ع مص ) درپیش شدن . (زوزنی ). پیش شدن شتر یا اسب ، جماعت شتران و اسبان را. (منتهی الارب ). در پیش شدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ). || اسناف امر؛ استوار کردن کار. محکم کردن کار. || اسناف برق و سحاب ؛دیده شدن هر دو قرین یکدیگر: اسنف البرق و السحاب ؛ دیده شدند هردو بهم قرین . || اسناف بعیر؛ پیش کردن شتر گردن خود را برای رفتن . (منتهی الارب ). || سِناف بر شتر بستن . سناف برای شتر ساختن . سناف بستن بر شتر. (منتهی الارب ). محکم بکردن بربند اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). || اسناف ریح ؛ سخت وزیدن باد و برانگیختن غبار. (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اسناف . [ اَ ] (اِخ ) قلعه ایست در یمن از مخلاف سنحان . (معجم البلدان ).
اصناف . [ اَ ](ع اِ) ج ِ صنف . (منتهی الارب ) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). قسمها و انواع و گونه ها و گروه ها، واین جمع صنف است . (غیاث...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.