اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گاودانه

نویسه گردانی: GAWDʼNH
گاودانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ۞ حب البقر. سنگنک . ملک . خُلر. کلول . جلبان . کرسنه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). گرشنه . رجوع به ارونس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
گاودانه گياهی است از بقولات و ماشک‌ها. که به منظور تغذیه گاو نر (برای افزایش توان جنسی) وهمچنین برای تغذیه انسان در مواقع قحطی مورد استفاده قرار می‌گی...
گاودانه خور. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش کرند شهرستان شاه آباد، واقع در 6000گزی جنوب خاوری کرند و 4000گزی جنوب شوسه ٔ ...
گاودانه زار. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، واقع در 25000گزی شمال باختری خسروآباد و 2000گزی شهرک . تپه ماهور،...
گاودانه گدار. [ ن َ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه ، واقع در 8000گزی جنوب صحنه و 8000گزی جنوب شوسه ٔ کرما...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.