عرعار
نویسه گردانی:
ʽRʽAR
عرعار. [ ع َرْ رِ ] (ع اِ) بازیی است مر کودکان را. و مبنی بر کسر می باشد. و آن معدول از عَرعرة است چنانکه قرقار معدول از قرقرة میباشد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || و نیز بدین لفظ کودکان آواز کنند تا دیگران بیرون آیند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
عراعر. [ ع ُ ع ِ ] (ع ص ) بزرگ قدر و شریف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || مهتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شتر فربه . (از...
عراعر. [ ع ُ ع ِ ] (اِخ ) نام موضعی است در شعر اخطل . و گفته شده است نام آبی است شور مر بنی عمیره را و صاحب تکملة گوید: هی ارضی سبخة. و گ...
عراعر. [ ع َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عُراعر. || کرانه های کوهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِخ ) موضعی است که از آن نمک گیرند و بدو نسبت د...