اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شمس الدین

نویسه گردانی: ŠMS ʼLDYN
شمس الدین .[ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) محمد علی وابکنوی . دانشمند و منجم قرن هفتم هجری . وی از مردم حوالی بخارا است و به رصد کواکب مشغول بوده و نتیجه ٔ تحقیقات خود را در «زیج سلطانی » جمع آورده است . علمای ریاضی در مؤلفات خود به اقوال او استناد کرده اند. «زیج سلطانی » مذکور را با «زیج الغبیگی » - که آن هم مشهور به «زیج سلطانی » است - نباید اشتباه کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
شمس الدین . [ ش َ سُدْدی ] (ع اِ مرکب ) آفتاب دین . (فرهنگ فارسی معین ).
شمس الدین .[ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) چشمه ای است از بلوک سرحد شش ناحیه نیم فرسخ مغربی خان میرزا. (فارسنامه ٔ ناصری ).
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابراهیم شاه شرقی بن مبارک شاه . سومین از سلاطین شرقی جونپور از 803 تا 844 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ).
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابن اللبودی . امام ابوعبداﷲمحمدبن عبدان بن عبدالواحدبن اللبودی . علامه ٔ زمان و افضل معاصران در حکمت و پز...
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابن حمزه از سلاطین آل الیاس بنگاله (جلوس 809 هَ . ق .). (فرهنگ فارسی معین ).
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابن فخرالدین . رجوع به شمس فخری شود.
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابن محمود اول بن حسن گانگو. از سلاطین بهمنی دکن بود. (جلوس 799 - 800 هَ . ق .). (فرهنگ فارسی معین ).
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) یوسف شاه بن باربک . از سلاطین آل الیاس بنگاله بود. (جلوس 879-886 هَ . ق ). (فرهنگ فارسی معین ).
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابوالفرج ابن جوزی . سعدی در گلستان آرد : چندانکه مرا شیخ اجل شمس الدین ابوالفرج بن جوزی علیه الرحمه به ...
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ ) ابوالنصر مظفرشاه . از سلاطین بنگاله ، از خاندان حسین شاه (جلوس 896 - 899 هَ . ق .). (فرهنگ فارسی معین ).
« قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.