اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ناربن

نویسه گردانی: NARBN
ناربن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت انار. (برهان ) (شمس اللغات ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). از: نار (انار)+ بن (ون )= نارون . (حاشیه ٔ برهان چ معین ص 2093). اناربن :
کسی بر ناربن نارد لگد را
که تاج سر کند فرزند خود را.

نظامی .


بهنگام خود گفت باید سخن
که بیوقت برناورد ناربن .

نظامی .


نظامی گر ندید آن ناربن را
به دفتر در چنین خواند این سخن را.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ناربن . [ ب ُ ] (اِخ ) ۞ شهری است واقع در جنوب فرانسه ، در 783 هزارگزی پاریس و کنار کانال روبین ۞ این شهر مرکز استان اود ۞ است و 32000...
ناربن لارا. [ ب ُ ] (اِخ ) ۞ (1755-1813 م .) نام ژنرال فرانسوی که در جنگ 1791 وزیر جنگ فرانسه بود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.