گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تابعه نویسه گردانی: TABʽH تابعه . [ ب ِ ع َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث تابع. || جنی که عاشق انسان و همراه او باشد. (منتهی الارب ). || خادمه . (المنجد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی تابعة تابعة.[ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم یحصبی اندلسی . محدث . نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. نغمه دادور ۱۳۹۰/۱۲/۰۸ 0 0 این واژه ها به معنای فرشته و الاهۀ شعر (القاء کنندۀ شعر به شاعر)، یا در لغت نامه وجود ندارند یا این معنی برای آنها ذکر نشده است! برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود