اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آتش افروختن

نویسه گردانی: ʼATŠ ʼFRWḴTN
آتش افروختن .[ ت َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تسعیر. تأریث . توقید. ایقاد. تسجیر. استیقاد. اشعال . اثقاب . تثقیب . تأریش . ایراء. توریه . تشعیل . الهاب . اضرام . تلهیب . تأجیج . روشن کردن . و رجوع به افروختن شود. || مجازاً، فتنه انگیختن و سبب جنگ و دشمنی شدن :
میان دو تن آتش افروختن
نه عقل است و خود در میان سوختن .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.