گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سکیزیدن نویسه گردانی: SKYZYDN سکیزیدن .[ س ِ دَ ] (مص ) جست و خیز کردن . (برهان ). || جفته و آلیز انداختن ستور. (برهان ) : به دشت نبرد آن هزبر دلیرسکیزد چو گور و ستیهد چو شیر. دقیقی طوسی (از آنندراج ).چو بینی آن خر بدبخت را سلامت نیست که بر سکیزد چون من فروسپوزم نیش .لبیبی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود