اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بلاخ

نویسه گردانی: BLAḴ
بلاخ . [ ب ُ ] (ع اِ) درخت هندیان . (منتهی الارب ). درخت سندیان . (از اقرب الموارد). سندیان ، و آن درختی است و کدین گازران از آن کنند.(یادداشت مرحوم دهخدا). بَلخ . و رجوع به بلخ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
بلاخ . [ ب ِ ] (ع ص ) کلان سرین : نسوة بلاخ ؛ زنان کلان سرین . (از منتهی الارب ). عجزداران از زنان . (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
ایستی بلاغ (چشمه گرم ) این چشمه به طوریکه از اسمش پیداست دارای آب گرم و خواص درمانی و املاح معدنی می‌باشد این چشمه در4 کیلومتری شرق مراغه و 400 متری غ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.