اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشقی

نویسه گردانی: MŠQY
مشقی . [ م َ ] (ص نسبی ) تخته و کاغذ که بر آن مشق حروف کرده باشند. (غیاث ) (آنندراج ). منسوب به مشق . (ناظم الاطباء) :
به رنگ کاغذ مشقی سیاه میماند
اگر به فرض مجسم شود نوافل ما.

میرزا عبدالغنی مقبول (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مشقی . [ م ِقا ] (ع اِ) شانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شانه . لغتی است در مشقاء با همزه . (از اقرب الموارد).
کاغذ مشقی .[ غ َ ذِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاغذ که بر آن مشق حروف کرده باشند. (آنندراج ). کاغذی که شاگردان دبستان بر آن مشق نویسند ...
مشقی دهلوی . [ م َ ی ِ دِ ل َ ] (اِخ ) اسمش شیخ مکهن و از مشایخ دهلی است . اصلش از مضافات صوبه ٔ شاه جهان آباد بوده . وجودش در عهد سلطنت اک...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
asd
۱۳۹۰/۰۸/۲۵ Iran
0
0

afd


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.