بسوریدن . [ ب ُ
/ ب َ دَ ]
۞ (مص ) بسولیدن . نفرین و دعای بد کردن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نفرین کردن . نفرین کنانیدن . (شرفنامه ٔ منیری ). نفرین کردن . (فرهنگ نظام ) (مؤید الفضلاء) (سروری : بسورید). بد خواستن . لعنت کردن . رجوع به فرهنگ شعوری ج
1 ورق
186 و بسولیدن و بشوریدن شود.