اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گرمک

نویسه گردانی: GRMK
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِ) باقلای در آب جوشانیده . (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ) :
باقلی را بسنده کن در راه
چند از این باقلی تو گرمک خواه .

سنایی (از جهانگیری ).


|| نوعی از خربزه ٔ پیش رس و آن سفیدرنگ و شیرین و معطر باشد. (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ). نوعی از این میوه را طالبی نیز گویند :
آل برمک در کرم گرمک فروش این درند
این سخن نرمک نمی گویم که هست این مشتهر.

بسحاق اطعمه (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).


سرشاری جود آب گرمک
صد طعنه زند بر آل برمک .

محسن تأثیر (از آنندراج ).


|| (ص مصغر) مصغر گرم هم هست . (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 15هزارگزی جنوب باختری آوج و یکهزارگزی راه عمومی ...
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 78 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 20 هزارگزی جنوب شوس...
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 24 هزارگزی جنوب ششتمد. هوای آن معتدل و دارای 260 تن ...
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین ، واقع در 28 هزارگزی شمال باختر معلم کلایه و 540 هزارگزی ر...
گرمک . [ گ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 40 هزارگزی باختر بجنورد و 5 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی بج...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.