اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آجی

نویسه گردانی: ʼAJY
آجی . (اِخ ) یا آجی چای . نام امروزی آن تلخه رود. (فرهنگستان ). رودیست از کوههای سبلان سرچشمه گرفته ، با شعب عدیده که از قوشه داغ و بزغوش و سهند جاری شود از شمال تبریز گذرد و نزدیک قصبه ٔ گوگان بدریاچه ریزد، و از آب راهه های مهم آن یکی گومان رود است که در قصبه ٔ گومان به آن ملحق شود و شعبه ای از آجی چای از تبریز گذرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
آجی چای (تلخه رود، شور سو) یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین رودخانه‌های جاری در استان آذربایجان شرقی می‌باشد. مساحت حوزهٔ آبریز این رودخانه، ۹٬۲۰۰ کیلومتر ...
قاضی آجی . (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسه ٔ بوکان به...
اجی . [ اَ ] (ترکی ، اِ) صاحب فرهنگ شعوری گوید بمعنی وزیر و آقا و در ترکی از نظر ادب بمعنی آقای من و پادشاه من استعمال شود.
عجی . [ ع َ جی ی ] (ع ص ) بچه ٔ گم کرده مادر از مردم و شتر که به شیر بیگانه غذا یافته . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
عجی . [ ع ُ جی ی ] (ع ص ) کودکی که مادر شیر او را از وقت آن واپس انداخته باشد. (اقرب الموارد). بچه ٔ شیر بدیر یافته . (منتهی الارب ). || ک...
عاجی . (ص نسبی ) چیزی که از عاج ساخته شده باشد. (آنندراج ). چیزها که از عاج سازند. رجوع به عاج شود.
اجی بی . [ اِ ] (اِخ ) (بانک ...) در سندی که تاریخش از تشرین ِ اول (اکتبر) سال چهارم سلطنت کوروش در بابل است کبوجیه را شاهزاده خوانده و پ...
حجر عاجی . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سنگ جراحت نیز خوانند، رفتن خون بازدارد. (نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ). و این همان حجر اعرابی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.