آذری
نویسه گردانی:
ʼAḎRY
آذری . [ ذَ ] (اِخ )شیخ نورالدین حمزةبن عبدالملک بیهقی طوسی ، معاصر الغبیک تیموری . یکی از شعرا و از پیشوایان طریقت صوفیه بوده و به صحبت شاه نورالدین نعمةاﷲ کرمانی رسیده است ، چندین بار بهند و بزیارت کعبه رفته است ، مدت عمر او هشتادودو سال و در سال 864 یا 866 هَ . ق . وفات کرده است . مزارش در اسفراین است . از تصانیف او عجایب الدنیا و سعی الصفا و طغرای همایون و جواهرالاسرار است .
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ازری . [ اُ زَ ری ی ] (اِخ ) ابراهیم بن احمد. متوفی به سال 993 هَ . ق . او را دیوانی است . (کشف الظنون ).
ازری . [ اُ زُ ری ی ] (اِخ ) بغدادی . رجوع بکاظم ازری و معجم المطبوعات شود.
اضری . [ اَ ] (ع اِ) اَضْر. ج ِ ضِرْو. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به ضرو و اَضْر شود.
عزری . [ع َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به باب عزرة که محله ای بزرگ است در نیشابور. و چند تن از فاضلان بدان منسوبند. (از اللباب فی تهذیب الا...
عزری . [ ع َ ] (اِخ ) نام او ابراهیم بن حسن و مکنی به ابواسحاق . فقیه حنفی و محدث قرن چهارم هجری است . وی بسال 347 هَ .ق . درگذشته است ....
علی عذری . [ ع َ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمدبن احمدبن حسن عذری بغدادی . مشهور به ابن قاصح و مکنی به ابوالبقاء (716 - 801 هَ . ق .). ...