گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آزری نویسه گردانی: ʼAZRY آزری . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به آزر : بزابُلْسِتان شد به پیغمبری که نفرین کند بر بت آزری . فردوسی .- مثل بت آزری ؛ سخت جمیل : جدا گشت از او کودکی چون پری بچهره بسان بت آزری .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی اضری اضری . [ اَ ] (ع اِ) اَضْر. ج ِ ضِرْو. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به ضرو و اَضْر شود. آذری طوس آذری طوس .[ ذَ ] (اِ) نام مسهلی است مرکب از بیست وپنج جزء. سفید آذری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. آذری طوسی آذَریِ طوسی [āzarī-ye tūsī]، فخرالدین حمزة بن علی ملک اِسْفَرایِنی (۷۸۴-۸۶۶ق/۱۳۸۲-۱۴۶۲م)، شاعر، عارف و نویسندۀ پارسیگوی شیعی. پدر او از امیران سربدار... علی عذری علی عذری . [ ع َ ی ِ ع ُ ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمدبن احمدبن حسن عذری بغدادی . مشهور به ابن قاصح و مکنی به ابوالبقاء (716 - 801 هَ . ق .). ... زبان آذری زبان آذری . [ زَ ن ِ ذَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ لهجه ای از فارسی قدیم که در آذربایجان متداول بوده و اکنون نیز در بعضی از قراء این ای... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. یک ایرانی ۱۳۹۶/۱۲/۲۳ 1 0 سخت جمیل ؟؟!!! خوب مانند ادم فارسی و ایرانی اش رو که قرار هست بنویسی بنویس دیگه !! : "بسیار زیبا" دیگه چرا عربی اش میکنه اخه !؟ برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود