آفرین 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼAFRYN 
    
							
    
								
        آفرین . [ ف َ ] (اِخ ) تخلص  شیخ  قلندربخش  هندوستانی  که  به  فارسی  شعر می سروده  و منظومه ٔ تحفةالصنایع از اوست .  ||  تخلص  شاعری  فارسی گوی  از رؤسای  قوم  کاینهه  ساکن  اﷲآباد.  ||  تخلص  شاه  فقیراﷲ لاهوری ، که  در بادی  عمر زردشتی  بوده  و سپس  بدین  اسلام  درآمده  و به  فارسی  شعر بسیار گفته است . وفات او در 1143 یا 1154 هَ .ق  . است .  ||  تخلص زین العابدین  نام ، از شعرای  اصفهان ، شعرش  نیکو و بسیار بوده  و دیوان  او در فتنه ٔ افغان  از میان  رفته  و اشعار کمی  از او متفرق  مانده است . وفات  1125 هَ .ق  .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        عفرین . [ ع ِ ف ِرْ ری  ] (ع  ص ، اِ) شیر ماده ٔ درشت خلقت . ||  لیث  عفرین ؛ شیر بیشه  و بیشه  شیر. (منتهی الارب ). اسد. (اقرب  الموارد).  ||  جانورک...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        لیث  عفرین . [ ل َ ث ُ ع ِ ف ِرْ ری  ] (ع  اِ مرکب ) رجوع  به  عِفِرّین  شود.