اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آل

نویسه گردانی: ʼAL
آل . (ص ) سرخ . احمر :
دو لب چو نار کفیده چو برگ سوسن زرد
دو رخ چو نار شکفته چو برگ لاله ٔ آل ۞ .

فرخی .


از تازه گل و لاله که در باغ بخندد
در باغ نکوتر نگری چشم شود آل .

فرخی .


میرُست ز دشت خاوران لاله ٔ آل
چون دانه ٔ اشک عاشقان در مه و سال .

ابوسعید ابوالخیر.


تا بود بی زخم روی چرخ سیمابی کبود
همچو لعل از خون دل رخسار خصمت آل باد.

سیف اسفرنگ .


صد شام در فراق سطرلاب آفتاب
از خون دیده دامن افلاک آل کرد.

شمس طبسی .


نه باده یابی روشن نه رنگ ساقی لعل
نه چشمه بینی صافی نه چهره بینی آل .

طالب .


در اطلس آل گرم و سرکش
ابراهیمی میان آتش .

قاسم گونابادی .


و آل در کلمه ٔ آلگونه و آلغونه به همین معنی است . || سرخ نیمرنگ در تداول زنان .
- خون آل ؛ خون نیمرنگ . خونی رنگ باخته :
رحمی بشیشه خانه ٔ دلهای خلق کن
از می مکن دوآتشه این رنگ آل را.

صائب .


- لاله ٔ آل ؛ قسمی لاله که رنگ سرخ دارد.
|| خندان بلغت خوارزمیان . || (اِ) نام درختی که از بیخ آن رنگی سرخ گیرند و جامه بدان سرخ کنند، و نیز در طب بکار است . و شاید آلائی یا وسمه ٔ اَلائی در بیت ذیل همین کلمه باشد :
تا بوی دهدیاسمن و چنبی و سنبل
تا رنگ دهد وسمه ٔ ۞ رومی ّ و الائی .

منوچهری .


|| مُهر و نگین پادشاهان بترکی (از برهان )، و ظاهراً این درست نیست و از کلمه ٔ آل تمغا (از آل یعنی سرخ + تمغا به معنی مُهر) در مقابل قره تمغا (از قره یعنی سیاه + تمغا به معنی مُهر) گمان برده اند که آل به معنی مُهر است و در بیت ذیل نزاری نیز آل مخفف آل تمغاست و بمعنی مُهر مطلق نیست :
ز بیم ۞ خاتم القاب تو نهادستند
بحکم یرلیغ از آل ایلخان یاقوت .

نزاری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
آل فرعون . [ ل ِ ف ِ ع َ ] (اِخ ) کسان فرعون .- مؤمن آل فرعون ؛ گویند از آل او تنها خِربیل یا شمعان نام ایمان داشت و ایمان خویش می نهفت . ...
آل عطاری . [ ع َطْ طا ] (اِ مرکب ، از اتباع ) آل و عطاری . آنچه پیله وران در قراء و قصبات از قبیل حنا و صابون و نخ و سوزن و نبات و جز آن گرد...
آل عمران . [ ل ِ ع ِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ سیم از قرآن پس از بَقَرة و پیش از نساء و آن دویست آیت باشد و مدنی است . || موسی و هارون . (مجمل ا...
آل مرداس . [ ل ِ م َ ] (اِخ ) سلسله ای از امرای عرب بنی کلاب که در حلب حکومت کرده اند (414-472 هَ .ق .) اسدالدوله ابوعلی صالح بن مرداس نخس...
آل مروان . [ ل ِ م َرْ ] (اِخ ) سلسله ای از خلفای اموی هستند که پس از آل بوسفیان به خلافت رسیدند. اولین خلیفه ٔ آل مروان ، مروان بن حکم است...
آل مشعشع. [ ل ِ م ُ ش َ ش َ ](اِخ ) نام خاندانی از سادات علوی موسوی که رئیس آنان سیدمحمدبن فلاح بن هبةاﷲ در 848 هَ .ق . بخوزستان دعوی مهد...
آل قاورد. [ ل ِ وَ ] (اِخ ) نام خانواده ای از سلاجقه که از سال 433 تا 583 هَ .ق . در کرمان حکومت مستقل داشته اند. مؤسس این خانواده عمادال...
آل کثکثه . [ ل ِ ک َ ک َ ث َ ] (اِخ ) قومی از سکنه ٔ بخارا که اغلب بازرگانان توانگر و محترم بودند. قتیبةبن مسلم پس از فتح بخارا اهالی شهر را...
آل میکال . [ ل ِ ] (اِخ ) نام خاندانی قدیم به نیشابور و بیهق ، از احفاد میکال بن عبدالواحدبن جبریل بن قاسم بن بکربن دیواستی سوربن سوربن سو...
آل معصفر. [ م ُ ع َ ف َ ] (اِ مرکب ) قسمی ماهی درم دار. || سرخ نیم رنگ .
« قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۵ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.