اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آمیز

نویسه گردانی: ʼAMYZ
آمیز. (نف مرخم ) به معنی آمیزنده ، در کلمات مرکّبه ، چون در مردم آمیز، رنگ آمیز و جز آن :
امرد آنگه که خوبروی بود
تلخ گفتار و تندخوی بود
چون بریش آمد و بلعنت شد
مردم آمیز و صلح جوی بود.

سعدی .


|| (ن مف مرخم )به معنی آمیخته ، چون در آتش آمیز، حسرت آمیز، خشم آمیز، خصومت آمیز، دُردی آمیز، زهرآمیز، شکرآمیز، شهدآمیز،شهوت آمیز، طعن آمیز، عبیرآمیز، عنبرآمیز، غم آمیز، غمان آمیز، فرقت آمیز، کذب آمیز، کفرآمیز، مشک آمیز، مصلحت آمیز، نوش آمیز و جز آن :
مرا طبع نشگفت اگر تیز گشت
به پیری چنین آتش آمیز گشت .

فردوسی .


دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز. (گلستان ).
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سرخم جمله دردی آمیز است .

حافظ.


خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز.

حافظ.


میان جعفرآباد و مصلی
عبیرآمیز می آید شمالش .

حافظ.


درنزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی عبارت ذیل آمده است : جص ، خاک رنگ آمیز است که بقوت آفتاب گچ شود - انتهی . و معنی آن بر نگارنده معلوم نشد. شاید نظایر دیگری پیدا شود و معنی روشن گردد.
و رجوع به آمیغ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
کنایه آمیز. [ ک ِ ی َ / ی ِ ] (ن مف مرکب ) کلمه یا عبارتی توأم با کنایه . (از فرهنگ فارسی معین ). آمیخته با گوشه و کنایه . || کلمه یا عبار...
ملالت آمیز. [ م َ ل َ ] (ن مف مرکب ) ۞ ملال آمیز. رجوع به ملال آمیز شود.
نصیحت آمیز. [ ن َ ح َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته با نصیحت . (ناظم الاطباء). ناصحانه : نصیحت خالص از ریا و صادقانه و وعظ نصیحت آمیز مشفقانه . (ترجمه...
مسخره آمیز. [ م َ خ َ رَ / رِ ] (ن مف مرکب ) درخور سخره . شایسته ٔمسخره کردن . درخور استهزاء. و رجوع به مسخره شود.
مصلحت آمیز. [ م َ ل َ ح َ ] (ن مف مرکب )مطابق صلاح کار. بر وفق مصلحت و مقتضا. آمیخته و توام با صواب و صلاح و خیرخواهی : دروغی مصلحت آمیز ب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
درآمیخته با خوشن منشی، شوخی و مزاح. طیبت آمیز.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ملاطفت آمیز. [ م ُ طَ / طِ ف َ ] (ن مف مرکب ) ۞ آمیخته به ملاطفت . توأم با نرمی و مهربانی .
مسالمت آمیز. [ م ُ ل َ / ل ِ م َ ] (ن مف مرکب ) صلح آمیز. با مسالمت و صلح . آشتی جویانه .- همزیستی مسالمت آمیز ؛ تفاهم آمیخته به صلح و سلم .
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۵ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
وووووووو
۱۳۹۸/۰۱/۱۳
11
8

خوشم نیومد باید کلمه های با معنی تر وبیشتری داشته باشه اصلا به درد من نخورد واقعا مسخره است

فاط مه
۱۳۹۹/۱۱/۰۴
4
7

عالی بود خوب خوب مهشر


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.