۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
انات .[ اَ ] (از ع ، اِ) درنگ . (غیاث اللغات ). توقف و درنگی . تأنی . آهستگی . (فرهنگ فارسی معین ) : لیک مؤمن زاعتماد آن حیات می کند غارت بم...
عانات . (ع اِ) ج ِ عانة. رجوع به عانة شود.
عانات . (اِخ ) موضعی است از ناحیه ٔ جزیره . (مهذب الاسماء). و رجوع به عانة و عانیة شود.
انأت . [ اِ ءَ ] (ع مص ) ۞ گران گردانیدن و سنگین کنانیدن و سبب میل کردن شدن . (ناظم الاطباء). گران گردانیدن و مایل ساختن گرانی بار. (...