اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

آنی

نویسه گردانی: ʼANY
آنی . (پسوند) َانی . حرف نسبت است چون یاء: خسروانی . کیانی . کاویانی . پهلوانی ، بجای خسروی و کیی و کاوَیی و پهلوی :
ببخشای بر پهلوانی ّ من
بدین بازوی خسروانی ّ من .

فردوسی .


برافراشته کاویانی درفش
همایون همان خسروانی درفش .

فردوسی .


یکی پهلوانی نهادند خوان
نشستند بر خون او فرّخان .

فردوسی .


کنون تاجت آوردم ای شاه و تخت
ببار آمد آن خسروانی درخت .

فردوسی .


پیاده بدینسان ز پرده سرای
برنجیدت آن خسروانی دو پای .

فردوسی .


وز این ریدکان سپهبدپرست
وز این باغ و این خسروانی نشست .

فردوسی .


تنش را یکی پهلوانی قبای
بپوشید و از کوه بگذارْد پای .

فردوسی .


گشاده زبان و جوانیت هست
سخن گفتن پهلوانیت هست .

فردوسی .


ترا گاه بزم است و آوای رود
کشیدن ْ می و پهلوانی سرود.

فردوسی .


دو لب پر ز خنده دو رخ پر ز شرم
کیانی زبان پر ز گفتار نرم .

فردوسی .


بدان تیز زهر آبگون خنجرش
همی کرد چاک آن کیانی برش .

فردوسی .


بزور کیانی بیازید دست
جهانسوز مار از جهانجو بجست .

فردوسی .


بتندی میان کیانی به بست
بر آن باره ٔ شیردل برنشست .

فردوسی .


سخنهای منظوم شاعر شنیدن
بود سیرت و شیمت خسروانی .

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عانی . (ص نسبی ) حمار عانی ّ و حمرٌ عانیة، منسوب به ده عانة. (ناظم الاطباء). رجوع به عانة شود.
عین انی . [ع َ ن ِ اُ نا ] (اِخ ) موضعی است . (از منتهی الارب ). وظاهراً همان «عین انا» است . رجوع به عین انا شود.
مرد ضعیف و احمق
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.