ایر. [ اَی ْی َ ] (ع اِ) سنگ سخت . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
ایر. [ اَی ْی ِ ] (ع اِ)باد صبا و باد شمال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اَئُرَ: (اوستایی) پایین، پست، پایین تر
عایر. [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به عائر شود.
عائر. [ ءِ ] (ع ص ) از: عَور. (اقرب الموارد). رجوع به عور شود. || آنچه به چشم درد رساند. (منتهی الارب ). هر چه چشم را علت رساند. (از اقرب...
عیر قبان . [ ع َ رِ ق َب ْ با ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمار قبان . حمارالبیت . حمارالارض . هدبة. خرخدا. خرک خدا. خرخاکی . (یادداشت مرحوم دهخدا)....
این واژه پارسی نیست و باید حذف شود
جین ایر معروفترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندیهای بادگیر) و آنا برونته (که به خواهران برونته نیز مشهور هستند) می باشد، که در ...