گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آیشه نویسه گردانی: ʼAYŠH آیشه . [ ی ِ ش َ / ش ِ ] (ص ) آیشتنه . آیشنه . چاپلوس . جاسوس . (برهان ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی عائشة عائشة. [ ءِ ش َ ] (اِخ ) بنت محمد عبدالهادی مقدسی . در عصر خود سیده ٔ محدثان دمشق بود و به سال 723 هَ . ق . به دمشق متولد شد و در آنجا نشأت ... عائشة عائشة. [ ءِ ش َ] (اِخ ) بنت یوسف بن احمدبن الناصر الباعونی ، مکنی به ام عبدالوهاب . شاعر بود نسبت او به باعون از قراء عجلون در شرق اردن اس... بز عایشه بز عایشه . [ ب ُ زِ ی ِ ش َ ] (اِخ ) بزیست افسانه ای و معروف که گویند مقداری از قرآن را آن بز ملعون بخورده است . مؤلف النقض آرد: و آنچه گف... کف عایشه کف عایشه . [ ک َ ف ِ ی ِ ش َ / ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیخ نباتی است زرد تیره رنگ ، گزندگی جانواران را نافع است و آن را کف مریم نیز... عایشه دول عایشه دول . [ ی ِ ش َ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 41 هزارگزی جنوب خاور پاوه و 1500گزی جنوب باخ... بئر عائشة بئر عائشة. [ ب ِءْ رِ ءِش َ ] (اِخ ) چاهی در مدینه منسوب به عائشةبن نمیر. واین عائشة نام مردی بوده است . (از معجم البلدان ). ابن عائشه ابن عائشه . [ اِ ن ُ ءِ ش َ ] (اِخ ) ابوجعفر محمد، از غیر نژاد عرب ، از موالی قریش . مغنی مشهور. آوازی بغایت دلکش داشت و هرگاه بدو تکلیف خوان... ابن عائشه ابن عائشه . [ اِ ن ُ ءِ ش َ ] (اِخ ) ابراهیم بن محمد، از خاندان عباسی ، در زمان خلافت مأمون با ابراهیم بن مهدی بیعت کرده و از طرف مأمون ... عائشه ٔ لب جوی عائشه ٔ لب جوی . [ ءِ ش َ ی ِ ل َ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پرنده ای است که آن را به عربی صَعوة میگویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطبا... عایشه دختر ابوبکر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۱ 0 0 آیشه به وضوح یادآور واژۀ اوستایی آهیشای (زیانکار) است. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ 0 0 ریشهٔ اوستایی واژهٔ آیشه (جاسوس) واژهٔ اوستایی هیشَس که به معنی کسی که نگاه می کند و یا بررسی می کند، آمده است؛ به وضوح می تواند مأخذ واژهٔ فارسی آیشه (آیشتنه، جاسوس) باشد. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ 0 0 ریشهٔ اوستایی واژه های آیشه (جاسوس) و هیز واژه های اوستائی ایش (جستجو و کاوش) و هیشَس که به معنی کسی که نگاه می کند و یا بررسی می کند، آمده است؛ به وضوح می توانند مآخذ واژه های فارسی آیشه (آیشتنه، جاسوس) و هیز باشند. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود