گفتگو درباره واژه گزارش تخلف آیشه نویسه گردانی: ʼAYŠH آیشه . [ ی ِ ش َ / ش ِ ] (ص ) آیشتنه . آیشنه . چاپلوس . جاسوس . (برهان ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی یک آیشه یک آیشه . [ ی َ / ی ِ ی ِ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی )زمین که هر سال کاشته شود. مزرعه که هر سال در آن کشت کنند. مقابل چندآیشی . یک آیشی . (یادداشت... عیشه عیشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) گیاهی است شبیه به نی . (از ناظم الاطباء). ایشه ایشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) بیشه و جنگل . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). || جاسوس . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (جهانگیری ) (مؤی... عیشة عیشة. [ ش َ ] (ع مص ) زیستن . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). عَیش . رجوع به عیش شود. || (اِ) نوع زیست و زندگانی . (ناظم الاطباء): عی... عایشه عائشة. [ ءِ ش َ ] (اِخ ) عایشة (وفات : 58 - 59 هَ . ق .) وی دختر ابوبکر و از زنان رسول خدا (ص ) است . کنیت او ام عبداﷲ و مادر وی ام رومان دختر عمیربن ... عایشة عایشة. [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) رجوع به عائشه شود. عائشة عائشة. [ ءِ ش َ ] (اِخ ) عایشة (وفات : 58 - 59 هَ . ق .) وی دختر ابوبکر و از زنان رسول خدا (ص ) است . کنیت او ام عبداﷲ و مادر وی ام رومان دختر ع... عائشة عائشة. [ ءِ ش َ ] (اِخ ) بنت احمد القرطبیه . شاعره و ادیبه و از مردم قرطبه است . او در عصر خویش در اندلس به فهم و فضل و کمال مشهور بود و خط... عائشة عائشة. [ ءِ ش َ ] (اِخ ) بنت اسماعیل پاشابن محمد کاشف تیمور. یکی از شعراء و ادباء و از نوابغ مصر بود و به عربی و ترکی و فارسی شعرمیسرود. به ... عائشة عائشة. [ءِ ش َ ] (اِخ ) بنت طلحةبن عبیداﷲ. از طایفه ٔ بنی تیم بن مرة است . زنی ادیب ، فصیح و عالم به اخبار و حکایات عرب بود. مادر او ام کلثوم... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۱ 0 0 آیشه به وضوح یادآور واژۀ اوستایی آهیشای (زیانکار) است. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ 0 0 ریشهٔ اوستایی واژهٔ آیشه (جاسوس) واژهٔ اوستایی هیشَس که به معنی کسی که نگاه می کند و یا بررسی می کند، آمده است؛ به وضوح می تواند مأخذ واژهٔ فارسی آیشه (آیشتنه، جاسوس) باشد. جواد مفرد کهلان ۱۳۹۸/۱۰/۲۲ 0 0 ریشهٔ اوستایی واژه های آیشه (جاسوس) و هیز واژه های اوستائی ایش (جستجو و کاوش) و هیشَس که به معنی کسی که نگاه می کند و یا بررسی می کند، آمده است؛ به وضوح می توانند مآخذ واژه های فارسی آیشه (آیشتنه، جاسوس) و هیز باشند. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود