اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اباس

نویسه گردانی: ʼBAS
اباس . [ اُ ] (ع ص ) بدخوی . زن بدخوی .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۶ ثانیه
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن ملک المجاهد علی بن مؤید داودبن المظفر یوسف الرسولی الغسانی الجفنی ملقب به الملک الافضل . از پادشاهان دولت...
عباس . [ ع َب ْ با ] (اِخ ) ابن موسی بن عیسی العباسی الهاشمی . به سال 198 هَ . ق . از جانب مأمون ولایت مصر یافت و به سال 199 بدانجا رفت ...
آل عباس . [ ل ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام بطنی از بنی هاشم از نژاد عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف ، عم ّ پیغمبر خاتم (ص ). این نام گاهی ب...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان غاربخش ری شهرستان تهران . واقع در 5هزارگزی باخترری . سکنه ٔ آن 176 تن . آب آن از قنات...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان سلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در سی هزارگزی جنوب زرند. سکنه ٔ آن 96 تن . آب آن...
ده عباس . [ دِه ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 15هزارگزی شمال سنقر. سکنه ٔ آن 26...
چاه عباس .[ ع َب ْ با ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت که در 45 هزارگزی جنوب باختری کهنوج بر سر راه مالر...
دچه عباس . [ دَ چ ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به عین صوله و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 شود.
ابن عباس . [ اِ ن ُ ع َب ْ با ] (اِخ ) عبداﷲبن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف ، مکنی به ابوالعباس . مولد او مکه ٔ مکرمه ، به شعب ابی ط...
ابن عباس . [ اِ ن ُع َب ْ با ] (اِخ ) رجوع به ابوالقاسم الزهراوی شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۲۵ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.