اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالحسن

نویسه گردانی: ʼBWʼLḤSN
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن ابی زید محمدبن علی نحوی استرآبادی ، ملقب به فصیحی . در نحو شاگرد عبدالقاهر جرجانی و استاد ملک النحاة حسن بن صافی است . و ابوطاهر سلفی حافظ اصفهانی از فصیحی روایت کند. وی پس از خطیب تبریزی دیری تدریس نحو نظامیه ٔبغداد میکرد و خطی در نهایت حسن و صحت داشت و کتب بسیاری از ادب بقلم او متداول بوده است . عاقبت او را بعلت تعصب در تشیع از شغل تدریس عزل و ابومنصور جوالیقی را بجای او نصب کردند. وفات وی در ذی حجه ٔ 516 هَ . ق . به بغداد بود. ابن خلکان گوید علت نسبت او را به فصیح نمیدانم شاید منسوب بکتاب الفصیح ثعلب باشد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن محمد هاشمی بغدادی ، شاعر. رجوع به ابن سکره ... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ کسائی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالملک بن ابراهیم بن احمد همدانی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالملک کرجی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالواحد شافعی اردستانی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ] (اِخ ) محمدبن علی الاَبری . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بصری ، متکلم معتزلی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن الحسن بن عمر واسطی . رجوع به ابن ابی الصقر ابوالحسن محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن حسین بن عمربن ابی الصقر واسطی . رجوع به محمد... شود.
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن سهل ماسرجسی نیشابوری . فقیه شافعی . یکی از ائمه ٔ فقهاء خراسان ، صاحب ابواسحاق مروزی و هم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.