اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابوالقاسم

نویسه گردانی: ʼBWʼLQASM
ابوالقاسم . [اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) ابن حسن درگزینی . ملقب بقوام الدین . در اول نیابت یکی از حُجّاب سلطان محمدبن ملکشاه داشت و بزمان محمودبن محمد وزارت عراق یافت . سلطان سنجر پس از عزل نصیرالدین وی را از عراق بطلبید و وزارت خویش داد. وی در شعر و ترسل وقوفی تمام داشت و شعراء عصر را در مدح او قصائد است و او با سخاوت و کفایتی که داشت در قتل اعاظم دلیر و بی محابا بود چنانکه عزالدین اصفهانی را که در ممالک سنجری سمت استیفا داشت بسابقه ٔ کدورتی در زندان بکشت و عین القضات همدانی اعلم علمای زمان را بر در مدرسه ای که مدرس آن بودبیاویخت و سپس بشآمت خونهای ناحق معزول و به روزگارطغرل بن محمدبن ملکشاه به امر پادشاه مقتول گردید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۴۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۹ ثانیه
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمدبن اسحاق بن حبابه . رجوع به عبیداﷲ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمدبن جرو الاسدی . رجوع به عبیداﷲ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن محمد الکلوذانی . پس از عزل سلیمان بن حسن بن مخلد،به سال 319 هَ . ق . خلیفه مقتدر او را وزارت داد...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عبیداﷲ المستکفی بن المکتفی . رجوع به مستکفی ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عثمان بن سعید بشار احول فقیه شافعی . رجوع به عثمان ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عراقی . او راست : الدرر المختومة بالصور.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) عروةبن رویم . محدث است .
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن ابی محمد الحسن بن هبةاﷲ فقیه و محدث . معروف به ابن عساکر. رجوع به ابن عساکر ابوالقاسم .. و رجوع ب...
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن موسی بن الامام محمد تقی علیه السلام . محدث فقیه از غلات شیعه . رجوع به علی ... شود.
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن احمد انطاکی . رجوع به علی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.