ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  حسین بن  ابی هریره  فقیه  شافعی . وی  فقه  از ابی العباس بن  سریج  و ابی اسحاق  المروزی  فراگرفت  و به  بغداد درس  گفت  و عده ٔ کثیری  از شاگردان  او در فقه  برتبه ٔ استادی  رسیدند و امامت  عراقین  به  وی  منتهی  گشت  و نزد سلاطین  و رعایا او را حرمتی  بسزا بود و در رجب  345 هَ . ق . درگذشت . او راست : شرح  مختصر المزنی  و مسائلی  در فروع  و بر شرح  مزنی  او ابوعلی  طبری  را تعلیقاتی  است .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) بصیر. از شعرای  مخضرمی  و مترسل  بلیغ. میان  او و ابی العینا مکاتبات  و مهاجات  بود. او راست : کتاب  رسائل  و دیوان  شعر.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) بغدادی . رجوع  به  ابوعلی  قالی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) بلعمی . رجوع  به  بلعمی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) تمیم بن  المعزبن  المنصور القائم بن  المهدی . رجوع  به  تمیم  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) ثقفی . شیخ  فریدالدین  عطار گوید: امام  وقت  بودو عزیز روزگار و صحبت  بوحفص  و حمدون  یافته  و در نشابور تصوف  از او آشکارا ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) ثمامةبن  شفی . از روات  حدیث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) جبائی . محمدبن  عبدالوهاب بن  سلام بن  خالدبن حمران بن  ابان . از مردم  خوزستان  و اصلا فارسی  است . یکی  از شیوخ  متکلمین  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جعفربن  علی بن  احمدبن حمدان  اندلسی . امیر زاب  از اعمال  افریقیه . شهر مسیله  را او پی  افکنده  است  و ابوالقاسم  محمدبن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جعفربن  فلاح  کتامی . یکی  از سرهنگان  المعز تمیم بن  معدبن  منصور عبیدی  صاحب  افریقیه . و او در جنگ  با حسن بن  احمد قرمط...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی .[ اَ ع َ ] (اِخ ) جعفربن  سیمون . از روات  حدیث  است .