ابوعلی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWʽLY 
    
							
    
								
        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسن بن  قاسم  الطبری . فقیه  شافعی . او فقه  از ابوعلی بن  ابی هریره  فرا گرفت  و تعلیقه ٔ مشهوره ٔ وی  تعلیقاتی  است  بر فقه  ابوعلی بن  ابی هریره . او به  بغداد میزیست  و بعد از مرگ  استاد خود، ابوعلی  بدانجا درس  گفت  و کتاب  محرر را در علم  نظر بنوشت  و آن  اول  کتاب  است  که  در خلاف  مجرد تصنیف  شده . و نیز از کتب اوست  کتاب  الافصاح  فی الفقه . و کتاب العدة و آن  کتابی  بزرگ  است  نزدیک  ده  جزو و کتابی  در جدل  و کتابی  در اصول  فقه . وفات  وی  به  سال  350 هَ . ق . در بغداد بود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جلال الدین بن  بهاءالدین  سام . او پس  از انتقال  پدر مدت  هفت  سال  در بامیان  فرمانروائی  داشت  و بدان سال  که  سلطان  مح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جوزجانی  حسن بن  علی . یکی  از شیوخ  طریقت  خراسان . او در اواخر مائه ٔ سوم  و اوایل  مائه ٔ چهارم  میزیسته  است  و درک  صح...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جوینی نیشابوری  ملقب  به  فخر الکتاب  جوینی . نام  او حسن بن  علی بن  ابراهیم  است  و از ندماء اتابک  زنگی  بشام  بود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) جیهانی . رجوع  به  ابوعبداﷲ محمدبن  احمد جیهانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَع َ ] (اِخ ) چغانی . رجوع  به  ابو علی  محتاج ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حاتمی . محمدبن  الحسن  المظفر الکاتب  اللغوی  البغدادی  معروف  بحاتمی . صاحب  رساله ٔ حاتمیّه  و آن  شرح  ماجرای  او با متن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) الحاکم  بامراﷲ منصور. رجوع  به  حاکم  بامراﷲ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ](اِخ ) حرمازی . رجوع  به  حرمازی  ابوعلی  حسن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حرمی بن  حفص . از روات  حدیث  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) حسان . از روات  حدیث  است .