اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) نام کوهی به بحر قلزم و مردم آنجا را زراعت و حیوان شیرده نباشد، و غذای آنان منحصر به دانه ٔ کرچک و ماهی است . (از مراصدالاطلاع ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۵ ثانیه
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن علی بن الحسن بن ابراهیم طباطبابن اسماعیل ... معروف به ابن طباطبا. رجوع به عبداﷲ... و رج...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن محمدبن قدامه ٔ دمشقی . ملقب بموفق الدین . رجوع به ابن قدامه موفق الدین ... و رجوع به عب...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن حمویه سرخسی . راوی صحیح بخاری است . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن خشاب . رجوع به ابن خشاب ... و رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن محمدبن قدامه . رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن قدامه موفق الدین ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمدبن موسی الاهوازی ملقب به عیدان . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمد بغدادی . رجوع به ابن خشاب ... و رجوع به عبداﷲبن احمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمد خازن . رجوع به ابومحمد خازن عبداﷲ.... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن احمد، ضیاءالدین بیطار. رجوع به عبداﷲ و رجوع به ابن بیطار ابومحمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن ادریس بن یزیدبن عبدالرحمن . رجوع به ابومحمد اودی ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.