اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) صاحب کشف الظنون این کنیت را بی مخصص و ممیزی در ذکر مختصر مزنی در فروع شافعیه آرد و گوید: و اختصره ابومحمدو هو الذی یعبر عنه بالمختصر و توفی سنة..... و لخص هذه المختصر الامام ابوحامد محمدبن محمد الغزالی و سماه عنقودالمختصر... و ندانستیم این ابومحمد کیست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۶ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسن بن علی بن ابیطالب علیهم السلام . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن حسین ناصحی . (قاضی ...). رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن داود واسطی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن رواحةبن ثعلبةبن امری ءالقیس . صحابی است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن زیدبن عبدربه الانصاری ، صاحب الاذان . صحابی است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن زید قیروانی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن سعدبن ابی حمزة. رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن سلیمان بن داود. معروف به ابن حوطاﷲ. رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن حوطاﷲ ابومحمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن سوید تکریتی . رجوع به عبداﷲ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالحکم . فقیه مصری .رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن عبدالحکم ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.