گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابومحمد نویسه گردانی: ʼBWMḤMD ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی البغدادی الفرضی . معروف بقاضی البیمارستان . او راست : شرح مقاله ٔ عاشره ٔ اصول اقلیدس ۞ . رجوع بتاریخ الحکماء قفطی ، چ لیپزیک شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۶ ثانیه واژه معنی ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن السید نحوی لغوی . معروف به بطلیوسی . رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ابن السید ابومحمد عبداﷲ.... ابومحمد ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن صارة البکری الاندلسی الشنترینی . شاعر. رجوع به عبداﷲ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن عثمان . معروف به ابن السقاء. رجوع به عبداﷲ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) عبداﷲبن محمدبن نجم . رجوع به عبداﷲ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن هارونی ثوری . رجوع به عبداﷲ... و رجوع به ثوری ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد بخاری بافی خوارزمی . خطیب گوید: اصل او از بخاراست و او را ادب و شعر مأثور است . و به بغداد... ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد بطلیوسی . رجوع به عبداﷲبن محمدبن السید... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد بلخی . رجوع به عبداﷲ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمد خزرجی . مالکی اندلسی . رجوع به عبداﷲ... شود. ابومحمد ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) عبداﷲبن محمد راسبی . رجوع به عبداﷲ... شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ صفحه ۴۷ از ۷۱ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود