ابومحمد
نویسه گردانی:
ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن حسن بن علی بن عمر الاشرف بن امام زین العابدین علیه السلام ملقب به ناصر کبیر. رجوع به حسن ... شود.
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۵ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالقادربن احمد. معروف به ابن مکتوم . رجوع به احمد... و رجوع به ابن مکتوم ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن خیران . رجوع به ابن خیران ولی الدوله احمد.. و رجوع به احمدبن علی ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن ابراهیم بن هلال . رجوع به احمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسین جریری . رجوع به ابومحمد جریری ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن عبدالقادر. رجوع به احمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن موسی بن العباس . رجوع به احمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسامةبن زیدبن حارثه یا اسامة اللحب . صحابی است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسحاق بن ابراهیم بن ماهان بن بشک ارجانی موصلی . رجوع به اسحاق ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسحاق بن یوسف الازرق . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اسماعیل بن احمد هروی سرخسی . رجوع به اسماعیل ... شود.