ابونصر.[ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم طالقانی . عوفی در لباب الالباب (ج
2 ص
69) آرد: وی از مداحان حضرت نظام الملک [ وزیر الب ارسلان و ملکشاه سلجوقی ] بود و نظم او درمدح نظام از انتظام امور در سلک مراد و از رعایت شرایط وفا در مقام و داد خوب تر و مطلوب ترست و بهر دو زبان شعر او مقبول و این دو بیت بلغت عربی پرداخته :
و خوطب بالوزارة من تناهی
الیه المجد و اجتمعالفخار
لعضدالدولة الملک المعزّ
علی ماضی الملوک به افتخار.
در صفت اسپ در قصیده گوید:
زه رهبر رهبری که اندر تک
با وهم رود دو دست او همبر
گفتی که بتاختن درون دارد
بر گوش نهاده هر دو سُم بر سر.
و در وعظ گوید:
نکند با عدو مدارا سود
که بهرحال دور باید بود
گرچه داری بناز کژدم را
بگزد هرکجا بیابد زود.
و در لغت نامه ٔ اسدی در کلمه ٔ ((مسته )) بیت ذیل بنام ابونصر طالقان شاهد آمده است :
بهر صیدش چو راست خواهی کرد
۞ باز را مسته داد باید پیش .