اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابونصر

نویسه گردانی: ʼBWNṢR
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) پلنگ . نوازنده ای بدربار محمود سبکتکین غزنوی :
بخاصه کز هوا شبگیر آواز کلنگ آید
ز کاخ میر بانگ رود بونصر پلنگ آید

فرخی .


و ظاهراً در بیت ذیل نیز مراد از بونصر همین بونصر پلنگ است :
بونصر تو در پرده ٔ عشاق رهی زن
بوعمرو تو اندر صفت گل غزلی گوی .

فرخی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۷ ثانیه
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالصمد شیرازی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبداﷲبن ثابت بخاری شافعی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن علی پدر امیر ابوالفضل که در قصیده ٔ مناظره ٔ منسوب به اسدی مدح شده است . رجوع به سخن وسخنوران تألیف بد...
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن علی قطب الدوله از سلاطین ایلک خانیه ٔ ترکستان (پس از سال 400 هَ . ق .). رجوع به احمدبن علی ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن علی میکالی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ )احمدبن محمد معروف به اقطع. رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن محمدبن جریر. معروف به احمد جام و زنده پیل متوفی به 536 هَ . ق . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسنون الترسی . از شیوخ حافظبن ابی بکر خطیب است . (تاج العروس ).
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن محمد حدادی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حسین کلاباذی بخاری . رجوع به احمد... شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.