اثم
نویسه گردانی:
ʼṮM
اثم . [ اِ ] (ع اِ) گناه . ذنب . وزر. بزه . جناح . معصیت . جرم . خطا. عصیان . ناشایست . || می . باده . (منتهی الارب ). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (منتهی الارب ). || آنچه که تحرز و اجتناب ازآن شرعاً و طبعاً واجب باشد. (تعریفات ). ج ، آثام .
واژه های همانند
۱۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) عتاب بن حکیم بن مالک بن جناب نمیری اصم . فرزند حکیم بن مالک اصم بود و این رجز را درباره ٔ اسب پدر خود بنام «حزم...
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) عمروبن قیس اصم صاحب رؤس بنی تمیم . وی یکی از ده تن کسانی بود که جزو مفاخر قبیله ٔ بنی شیبان بشمار میرفتند و ه...
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) (33 - 119 هَ . ق .) محمدبن سیرین ، مکنی به ابوبکر و معروف به اصم . از افاضل تابعان بود. هنگامی مغیرةبن شعبة ثقفی ...
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) یوسف بن محمد صغراتی کردی فقیه شافعی ، مشهور به اصم . در حدود سال 1002 هَ . ق . درگذشت . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ ...
اصم . [اَ ص َم م ] (اِخ ) نام دو جایگاه است ، یکی بنام اصم الجلحاء و دیگری بنام اصم السمرة واقع در دیار بنی عامربن صعصعة و آنگاه دیار بنی کلا...
عاصم . [ ص ِ ] (ع ص ) بازدارنده . (غیاث اللغات ). منعکننده . (از اقرب الموارد). نگاه دارنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حفظکننده . (از اقرب المو...
عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) شهری است در جنوب یهودا و بعد از تقسیم اول به سبط یهودا داده شد. (قاموس کتاب مقدس ).
عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد هذیل . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) نام دو وادی است از وادیهای عقیق . (منتهی الارب ).
عاصم . [ ص ِ ] (اِخ ) ابن ایوب ، مکنی به ابوبکر. نحوی . وی یکی از علماء و لغویان بود و او را آثاری است از جمله : شرح معلقات و شرح دیوان ام...