اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اثو

نویسه گردانی: ʼṮW
اثو. [ اَث ْوْ ] (ع مص ) نمّامی و سخن چینی کسی کردن پیش سلطان یا عام است پیش سلطان باشد یا پیش دیگری : اثوت به و علیه . (منتهی الارب ). غمّازی کردن . غمز کردن . (زوزنی ). اِثاوة. اَثی . اِثایة.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عسو. [ ع َس ْوْ ] (ع اِ) شمع. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شمع مومی . || موم . (ناظم الاطباء).
عسو. [ ع ُ س ُوو ] (ع مص ) کلانسال گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کلانسال گردیدن و پیر شدن و سست و ناتوان گردیدن از بسیاری ِ عمر...
عصو. [ ع َص ْوْ ] (ع مص ) زدن کسی را به چوب دستی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به عصا زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). ||...
(اوستایی) 1ـ سرعت، شتاب، تندی 2ـ چابک، فعال، کوشا، کاری، زرنگ
آسو. (اِ) راسو. || کفش و نعلین . || سوی و جانب . (بادّعای بعض فرهنگهای نو. و این کلمه در برهان و جهانگیری نیست ).
آسو. (اِ) نام شرابی مسکر که بهند کنند از قند سیاه و پوست مغیلان . (مخزن الادویه ).
آسو. (اِخ ) نام محلی در راه لار به لنگه میان کوخرد و کررضائی .
اسوء. [ اَ وَءْ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سوء. بدتر. بتر: در اسوء احوال ، باسوءاحوال ؛ در بدترین حالات . اسوءُالقول الافراط. || زشت تر. || (ص...
آسو اَسپَ (اوستایی) اسب تیزرو.
آسو اَسپی (اوستایی) تیزی اسبان
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.