اثیل
نویسه گردانی:
ʼṮYL
اثیل . [ اُ ث َی ْ ی ِ ] (اِخ ) موضعی است از وادی شراج ریمه و اکثر آن از بنی ضمرة است . (معجم البلدان ).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
اصیل . [ اَ ] (اِخ ) نظام الدین اصیل یا اصیل الدین . مقتدا و شیخ الاسلام عراق بود و هنگامی که شاه سلطان اصفهان را محاصره کرد و لشکر وی در شه...
عثیل . [ ع ِث ْ ی َ ] (ع اِ) کفتار نر. || (ص ) آنکه روغن نمالد و آرایش نکند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان (اربان) آن را از واژه پهلوى آسِل-آسیل Asil-Asel به معناى اول ، نخست ، ابتدا برداشته و معرب نموده و ساخته ان...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ریشه دار، نیک نژاد (دری) راسن rāsen (کردی: rasen) ژیال žeyāl (خراسانی: seyāl)***فانکو آدینات 09163657861
عسیل . [ ع َ] (ع ص ، اِ) مرد سخت زننده ٔ سبک دست . (منتهی الارب ). عَسِل . و رجوع به عَسِل شود. || جاروب عطار. (منتهی الارب ). جاروب عطار که...
عسیل . [ ع ُ س َ ] (اِخ ) ابن عقبةبن صمعةبن عاصم بن مالک بن قیس بن مالک سامی . از اجداد جاهلی است و بطنی از سامةبن لؤی را بنام عسیلی تش...
ام عثیل . [ اُم ْ م ِ ع ِ ی َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار ماده . (منتهی الارب ). و رجوع به ام عنثل و ام خیثل شود.
اصیل زاده . [اَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب / ص مرکب ) آنکه از خاندانی اصیل باشد. بااصل . باگهر. باگوهر. نجیب : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار...
اصیل آباد. [ اَ ] (اِخ ) دهیست جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 12 هزارگزی جنوب باختر شهریار. محلی جلگه ، معتدل و سکنه ٔ آن 260 تن است ...
اصیل ارغون . [ اَ اَ ] (اِخ ) (امیر سید...) از امیران درگاه میرزا سلطان ابوسعید تیموری بود که بسال 863 هَ .ق . هرات را تصرف کرد. خواندمیر آرد:...